آیلینآیلین، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 27 روز سن داره

دخترم ثمره عشق مامان و بابا

مادر

1392/12/6 16:46
نویسنده : مامانی
269 بازدید
اشتراک گذاری

مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو ، صبوری
مادر یعنی به تعداد همه روزهای آینده تو ، دلواپسی
مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری !
مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد !
مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود !
مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن . . .

مادر، دستی بر گهواره دارد و دستی در دست خدا.
آن‌گاه که مادر، گهواره را تکان می‌دهد ، عرش خدا به لرزه درمی‌آید.
و همه‌ی فرشتگان سکوت می‌کنند تا زیباترین سمفونیِ هستی را بشنوند:
لالایی مادر

 تصاویر زیباسازی وبلاگ،قالب وبلاگ،خدمات وبلاگ نویسان،آپلودعكس، كد موسیقی، روزگذر دات كام http://www.roozgozar.com

مهربانی مادر است
ایثار مادر است
عشق مادر است
زندگی مادر است
رنجر مادر است
غم خوار مادر است
درد مادر است
تنها مادر است
بهترین جمله گیتی مادر است

niniweblog.com

کودک و خداوندلبخند

کودکی که آماده تولد بود، نزد خداوند رفت و از او پرسید:«می گویند فردا شما مرا به زمین می فرستید، اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه می توانم برای زندگی به آنجا بروم؟» خداوند پاسخ داد: « از میان تعداد بسیاری از فرشتگان، من یکی را برای تو در نظر گرفته ام. او از تو نگهداری خواهد کرداما کودک هنوز مطمئن نبود که می خواهد برود یا نه :«اما اینجا در بهشت، من هیچ کار جز خندین و آواز خواندن ندارم و اینها برای شادی من کافی هستند.» خداوند لبخند زد «فرشته تو برایت آواز می خواند، و هر روز به تو لبخند خواهد زد . تو عشق او را احساس خواهی کرد و شاد خواهی بود.» کودک ادامه داد: «من چطور می توانم بفهمم مردم چه می گویند وقتی زبان آنها را نمی دانم؟» خداوند او را نوازش کرد و گفت: «فرشته تو ، زیباترین و شیرین ترین واژه هایی را که ممکن است بشنوی در گوش تو زمزمه خواهد کرد و با دقت و صبوری به تو یاد خواهد داد که چگونه صحبت کنی.» کودک با ناراحتی گفت: «وقتی می خواهم با شما صحبت کنم ، چه کنم؟» اما خدا وندبرای این سئوال هم پاسخی داشت: «فرشته ات، دستهایت را درکنار هم قرار خواهد داد و به تو یاد می دهد که چگونه دعاکنیکودک سرش رابرگرداند وپرسید: «شنیده ام که در زمین انسانهای بدی هم زندگی می کنند. چه کسی از من محافظت خواهد کرد؟ » - «فرشته ات از تو محافظت خواهد کرد، حتی به قیمت جانش تمام شود.» کودک با نگرانی ادامه داد: «اما من همیشه به این دلیل که دیگر نمی توانم شما راببینم ، ناراحت خواهم بود.»  خدواند لبخند زد و گفت: «فرشته ات همیشه درباره من با تو صحبت خواهدکرد و به تو راه بازگشت نزد من را خواهد آموخت، گر چه من همیشه درکنار تو خواهم بود.» در آن هنگام بهشت آرام بود اما صداهایی از زمین شنیده می شد. کودک می دانست که باید به زودی سفرش را آغاز کند. او به آرامی یک سئوال دیگر از خداوند پرسید: «خدایا ! اگر من باید همین حالا بروم لطفاً نام فرشته ام را به من بگویید.» خداوند شانه او را نوازش کرد و پاسخ داد: «نام فرشته اهمیتی ندارد. می توانی به راحتی او را مادر صدا کنی.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان حلماجان
27 بهمن 92 17:35
بسيار زيبا بود خداوند مادري مثل شمارو واسه دلبندتون حفظ كنه