آیلینآیلین، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره

دخترم ثمره عشق مامان و بابا

برای دختر می نویسم

1392/12/3 16:27
نویسنده : مامانی
262 بازدید
اشتراک گذاری

 یک درختم.نه پیر و نه جوان.در میانه ام.در آغوشم نهالی مدتی است جوانه کرده.نهالی که از من ریشه دارد.کوچک است و جوان.همه احساسم است.

منه درخت  گاهی برایش گرمم مثل خورشید .گاهی خشمگین مثل طوفان.گاهی ابری مثل باران.

آن زمان که ریشه ام را در میان ریشه های کوچکش می دوانم تا در خاک هر چه بیشتر استوار شود با خود می اندیشم که در درونش چه چیز به ارمغان خواهم گذاشت.مادریم را.عشقم را.احساسم را یا خشمم را.اما هر چه هست می بالم به او.آن زمان که من طوفانم یا که باران او خورشید من است.از خود می پرسم که او در من چه به یادگار می گذارد؟

مست می شوم از گرمایش .مهرش ...

ای کاش مثل او من هم نهالی می شدم پر از بخشش.پر از گرمای لذت بخش خورشید...

niniweblog.com

دخترم بزرگ شدی          لالایی هام یادت نره

چقدر برات قصه بگم        دوباره خوابت ببره

چقدر نوازشت کنم           تا تو به باور برسی

این دو تا دستای منه        تو اون روزای بی کسی

وقتی کمر مامانی خم شده پیش روی تو

اگه چروکه صورتم  میبره آبروی تو

لالایی هام یادت نره

بذار برات قصه بگم دوباره خوابت ببره

از اون روزا که مشت من با دست تو وا نمی شد

تو خواب و بیداری تو هیچ کسی مامان نمی شد

اون که تو اوج خستگیش خنده ی رو لباش بودی

تا تو بهونه میکردی سوار شونه هاش بودی

لالایی هام یادت نره

بذار برات قصه بگم دوباره خوابت ببره

لالا لالا گلکم لالایی کن دلبرکم

خواب پریشون نبینی ای غنچه با نمکم

لالا لالا گلکم   لالایی کن دخترکم

چشماتو گریون نبینم  گریه نکن دردونکم

لالایی هام یادت نره

بذار برات قصه بگم دوباره خوابت ببره

مامان اگه دلش پره ، از دست دنیا دلخوره

امون زندگیش تویی ، وقتی که غصه می خوره

دخترم بزرگ شدی ، لالایی هام یادت نره

لالایی هام یادت نره

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

بابایی
3 اسفند 92 22:34
همسر عزیزم این احساسات پاکت نسبت به ایلین برام خیلی ارزشمنده واقعا که جای همه مادرا بی برو برگرد توبهتریین نقطه بهشته